حامد فایز
گنجشکِ معترضی هستم در ازدحام شهرِ مترسکها
تنها صدای زندهی مردابم در مردهگاهِ تشنهی پولکها
آژیرِ شعبهی اورژانسی در ایستگاه سینهی مجروحام
من پمپِ بنزینِ بیمارم در انتظار خندهی فندکها
تزریقخانههای بزرگی در جغرافیای جغدنشین هستم
زیرِ پلِ خردِجمعیست تاریخ سرنگونی مزدکها
ماشین کنترلی دستآموز با مین جابجا شده در زیرم
تردیدِ ترمزِ سرِ بُلوارم، ایمان کامل همه موشکها
ویلای کهنه و متروکی، جن خانهی کلاغ نشین هستم
دیوار منهدم شدهی باغام زیر هجوم چکمهی پیچکها
انگار ناگزیرترین رودم، زیباترین دوتارم و مطرودم
خالیترین چنار خدا بودم از نغمهی نجیب چکاوکها
پرتابِ هستوی جنونآمیز، حمامِخونِ عصرِ فضا هستم
یعنی صعودِ جوخهی ابلیسم در خواهشِ سقوطِ کلاهکها
من جوجهی از آخر پاییزم، گلدان خشک اول دهلیزم
یک بچهکرم وسوسهانگیزم، در جنگ نابرابر اردکها
تنهاترین روانی تاریخام، دیوارِ آویزان شده از میخام
یا برزخِ خطای حوا هستم؟ از من فرار میکنی اینک،ها!
در پارهگی یک نخِ غمگینم، در گریههای مخفی چاپلینم
تنهایی عمیقتری هستم، پشتِ نقابِ خندهی دلقکها
آغاز انقلاب کلان بودم، یک نسخه از جنازهیتان بودم
چاقوی بیشمار جهان بودم، در گیجگاه خرمِ بابکها
آدمفضاییام وُ سرم برقیست، تنها کتاب معتبرم برقیست
یک دستگاه کوچک باهوشم، حتا که آب در کمرم برقیست
من باردارم و لبریز است زهدانم از حضور عروسکها.
حامد فایز
شعر معاصر افغانستان