کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاوه جبران» ثبت شده است

۲۹
ژانویه

قیامت می شود روزی که از من رو بگردانی

جهان را بر سرم با یک خم ابرو بگردانی

 

به نفرینم گرفتارت کنم آخر چرا نامرد؟

برای قتل یارت، در بغل چاقو بگردانی

 

مگر در چشم هایت راز دنیا را نشان دادند

که هر شب خانقاهی را پر از «یاهو » بگردانی

 

مرا آتش زدی، خیر است اما می شود، گاهی

کبابم را از این پهلو به آن پهلو بگردانی

 

امیدی باطلی دارم، پس از من دستمالم را

ببندی مثل تعویذی و در بازو بگردانی

 

به دستت، ناگهان کرمی نچسپد، پس مواظب باش

اگر روزی کفن را از رخم، یکسو بگردانی

#کاوه_جبران 

شعر معاصر افغانستان 

  • کانون ادبی رازینه
۰۸
ژانویه

تو را از آب می‌گیرم تو را از بین ماهی‌ها

اگر این گریه بگذارد، اگر این بی‌پناهی‌ها

به حال مرد نابینا چه‌گونه سود خواهد داشت؟

چراغ کوچکی روشن بسازد، در سیاهی‌ها

نترس از گم شدن مریم، سراغم آمدی هر گاه

تنم را توته‌توته می‌گذارم، بر دو راهی‌ها

بنازم دست نقاشی، که بر رغم پشیمانی

دل خونین آدم را کشیده بر صراحی‌ها

خطر پشت خطر یک‌سو، سر طاس و سفر یک‌سو

من و این فصل تابستان، من و این بی‌کلاهی‌ها

اگر دیدی به خاک افتادن گل‌های سوری را

به یاد آور، خزان در ذات خود دارد تباهی‌ها 

 

کاوه جبران

شعر معاصر افغانستان 

  • کانون ادبی رازینه