لیمه آفشید
چهارشنبه, ۲۹ ژانویه ۲۰۲۵، ۰۵:۲۶ ب.ظ
دور چین بنفش پیرهنش، باد بی اختیار می رقصد
و در آن دورهای دور، زنی زیر شاخ انار میرقصد
گرگ و میش است آسمان، گرگی عاشق میش خستهای شده است
که برایش ترانه میخواند، که به او خنده دار می رقصد
جنگل آهنگهای شادش را، با تن سرو می نوازد، کوه
باز می خواندش و دریاچه در خودش بی قرار می رقصد
و در آن دور گور گمنامیاست، که گلی روی سینه اش خفته
که کنار سکوت سنگینش، پرچمی غار غار می رقصد
پرچم مویهای زن وقتی، در خیال لذیذ سربازان
با لباس بلند نارنجی وسط کارزار میرقصد
جنگ پایان گرفته است، اما مرگ جریان جالبی دارد
نعش خشکی کنار دریاچه، با خودش روی دار می رقصد
***
و در آن دور ها شب است، خدا، در لحافی قشنگ خوابیده
آدم از سیب سیر است و به نهر، می زند بی گدار، می رقصد
لیمه آفشید
شعر معاصر افغانستان