۲۴
ژانویه
درد شبیه لباسهای پدر است
کافیست کمی قد بکشی
اندازهی تنت میشود
شبها تنگ در آغوشت میگیرد،
آنقدر که فکر میکنی
در زمستانی و عریانی.
روزها کش میآید
همهی آدمهایی که دوستشان داری
داخلش جا میشوند.
کمکم میفهمی
چیزی تغییر نمیکند
حتی اگر کرواتت را طوری گره بزنی
که روی هوا بایستی.
درد شبیه این شعر نیست
هیچ وقت تمام نمیشود.
#حسین_رضایی
شعر معاصر افغانستان