کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سپنتا علی‌زاده» ثبت شده است

۰۸
ژانویه

چشم‌هایش آبی بود

و‌ ماهیان بی واهمه‌ی صیاد

به بازی مشغول بودند

مرواریدها 

با خیالی آسوده در تختشان دراز کشیده‌اند

و لاشه‌ی هیچ جنگی در آن یافت نمی‌شد

 

چشم‌هایش آبی بود

و‌ گودی‌پران‌ها

تا آنجا که می‌خواستند بالا می‌رفتند

ابرها با خیالی آسوده از مرزها رد می‌شدند

و آسمان تنها از خوشحالی 

باریدن می‌گرفت

 

خندید و

خیره شد

به لوله‌ی سیاه تفنگ که چشم‌هایش را نشانه رفته بود

اما

کدام اسلحه می‌تواند آسمان را بکشد؟

 

سپنتا علیزاده

شعر معاصر افغانستان 

  • کانون ادبی رازینه