۲۰
ژانویه
صدای هیچکس از چارسو نمیشنود
کسی که رفته درونش فرو نمیشنود
درخت باش؛ نوازش کند ترا برود
به باد هر چه بگویی نرو، نمیشنود
برون برآی که تنهاییات هوا بخورد
ندای چشم ترا های و هو نمیشنود
مثال کوه اگر غار غار هم بشوی
به هیچکس گپ دل را نگو، نمیشنود
چرا که مردم این شهر رادیو هستند
تویی که میشنوی، رادیو نمیشنود
دلت نخواست به جز سرپناهی و نانی
خدا، زیاد که شد آرزو نمیشنود
به فکر زندگیات باش و عشق را ول کن
که پیر میشوی و گوش تو نمیشنود
علیسینا شریفی
شعر معاصر افغانستان