جمشید حیدری
يكشنبه, ۵ ژانویه ۲۰۲۵، ۰۸:۴۰ ب.ظ
دوباره مثل خودم، با خودم، بدون خودم
نشستهایم مقابل، من و جنون خودم
نشستهایم به صرف سکوت و تنهایی
میان خانهٔ بی سقف و بی ستون خودم
سکوت کردهام و مست خوابهای خودم
شراب میخورم از جام واژگون خودم
نه پیچکی که بپیچاندم به پایهگکی
نه پایکی که براند مرا برون خودم
هزار بار صدای در آمد و هر بار
کسی نبود جز آغوش سایهگون خودم
اگرچه جاریام اما به هر طرف بروم
نمیرسم به کناری، مگر سکون خودم
جمشید حیدری