غزلی از حامد فایز
دوشنبه, ۶ ژانویه ۲۰۲۵، ۰۸:۳۹ ق.ظ
سوژهماهی مردهای بودی گربه در تیررس نداشت ترا
گردشِ فَلسِ ماه در آبی واقعاً هیچ کس نداشت ترا
مزهی خوابِ تُردِ بیشتری خونِ زنبورِ سرخِ کارگری
حجمِ گیلاسِ باغِ رهگذری سبدِ سیبِ گس نداشت ترا
کفشِ نارنج را به پا کردی ساکِ بدرود را صدا کردی
وسط جاده بال وا کردی زندگی در قفس نداشت ترا
تومورِ رشد کرده در ذهنم-ریههای مرا بریز بهم!
طعمِ سیگارِ مرگ را داری عاشقات یک نفس نداشت ترا
بچهققنوسِ مردهای بودی آب میدادمت که ریشه کنی
زخمِ پاییزیات اجازه نداد دلِ دیوانه هر چه کاشت ترا.
حامد فایز