غزلی از عبدالصبور صبار
دوشنبه, ۶ ژانویه ۲۰۲۵، ۰۸:۳۵ ق.ظ
نگاه میکنم انگور را، شراب شود
بهار میرسد این برفها که آب شود
به کوچه میروم و برگ زرد میچینم
که نامههای خزان بهترین کتاب شود
غروب را به تماشا نشستهام تا که
نمای پنجره تزیین از آفتاب شود
دلم پر است، نمیخواهم انفجار کند
کسیکه هست در اطراف من عذاب شود
دلم پر است؛ ولی صبر میکنم که مباد
سرِ کبوترم اعصاب تو خراب شود
چقدر آتش این کوره هم تماشاییست!
که مژههای تو سیخ و دلم کباب شود.
عبدالصبور صبار
موفق باشید