کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

غزلی از عفیف باختری

دوشنبه, ۶ ژانویه ۲۰۲۵، ۰۴:۱۲ ب.ظ

خوشم که میگذرد عمر من شتابان تر 

خوشم که گشته زمستان من زمستان تر 

خوشم که برف فراوان نشسته بر مویم 

که با گذشت زمان میشود فراوان تر 

نخوانده فکر مرا، قصه جمع وجور نکن!

 که از گذشته شده فکر من پریشان تر

 شبی که آمده بودی به قصد کشتن من

 نگاه خشک تو را کرده بود باران تر 

پس از دویدن‌مان پابرهنه در باران 

کمی شراب زدیم و شدیم عریان تر 

شراب میخوری و میکشی پشیمانی 

پس از دو جام دگر میشوی پشیمان تر 

نبر سؤال مرا این قدر به زیر سؤال 

بیا که از تو کنم یک سؤال آسان‌تر

 مگر هراس من از سایه ام بسنده نبود؟ 

که در تو می نگرم، میشوم هراسان تر

 

 عفیف باختری 

  • کانون ادبی رازینه

شعر افغانستان

عفیف باختری

غزل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی