حجت نادری
دوشنبه, ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، ۰۹:۵۱ ب.ظ
اشتباها به زندگی خوردی با همین اشتباه میمیری
"انتخابی میان جبر و جبر" خواه یا که نخواه میمیری
پدرت را که جنگ با خود برد مادرت وقت زادنت پژمرد
خواهرت نان نداشت خود را خورد و تو در چارراه میمیری
کاروان نا رسیده غارت شد گرگها میدوند در خوابت
دست از آن نابردران بردار آخرش بین چاه میمیری
دل به آبی که ایستاده بزن تنگیی برکه را تحمل کن
سمت دریا نرو خطر دارد چوچهماهیسیاه! میمیری
عشق این روزها که میبینم ماه افتاده بین مرداب است
گربهیخانگی پلنگ نشو؛ دل ببندی به ماه میمیری
حجت نادری
شعر معاصر افغانستان