کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

نور محمد نورنیا

جمعه, ۱۰ ژانویه ۲۰۲۵، ۰۲:۳۲ ب.ظ

نگو که ظلمت انبوه را سپیده ببین

سری ز روزنه‌ی خود برون کشیده ببین 

چگونه می‌دهد این شاخه را تکان، طوفان!

چرا که خوابِ رسیدن به ماه دیده، ببین! 

میان حفره‌ی چشمم پرنده‌ی سنگی‌ست

و بین حنجره‌ام جوله آرمیده ببین 

از آن‌که سوره‌ی رویش به باغ منسوخ است

نمانده یک گل از آن پای‌ناکشیده ببین 

بس است بگذرم از گوشه‌ی خیالاتت

ببند چشم و مرا لحظه‌ای ندیده ببین 

چو خاک‌ریزه‌ که آسان نمی‌رسد به نظر

اگر که خواسته باشی مرا خمیده ببین 

به این نگاه که دور و دراز می‌گذرد

سکوتش از حد یک دفتر قصیده ببین 

دوباره می‌رسم ای بلخ مثل آزادی

برون شو از وسط خانه‌ات دویده، ببین 

خدا کند برسد وقتش و به خود گویم

به آبگینه‌ی شعرم سحر چکیده ببین. 

 

نور محمد نورنیا

شعر معاصر افغانستان 

 

  • کانون ادبی رازینه

شعر افغانستان

غزل

نور محمد نورنیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی