کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

وحید بکتاش

چهارشنبه, ۱ ژانویه ۲۰۲۵، ۱۰:۵۲ ق.ظ

در شعرهایی که برای مردم نوشتم

و شعرهایی که در آن از مرگ نترسیدم و اندوه را ستایش کردم

در تمام آن‌ها وطن بودی

بیگانه با اندوه

و از تمام زنان زیبای جهان نمایندگی می‌کردی

 

محبوب من!

کلید عاشقانه‌های دشوار

محاصره شده در خشم و جنون و غرور مردان

به هر جای جهان که بروم

بوی گندم‌زار

شر شر آب‌های کوهستان

و کوچ گنجشک‌ها در بهاران

ترا به یادم میاورند

تویی‌که پشت هر پنجره‌یی در کابل نشسته بودی

و مجنون‌بیدها پاسبانت بودند

 

تویی‌که مواظب پروانه‌ها استی

و نگران پرده‌هایی که بر روی بامدادان می‌افتند

گلدان‌ها به امید دستان تو کنار پنجره‌ی شاعران قطار می‌شوند

 

تویی‌که عصیان پس از تو خلق شد

و بعد در نمازهای مردم جا گرفت

 

مردان قبیله‌ی من

به خطا ترا پنهان می‌کنند محبوب من!

هر جا هوایی است

بوی تو می‌پیچد

هر جا خدایی است

مردم به تو ایمان دارند.

 

وحید بکتاش 

شعر معاصر افغانستان 

  • کانون ادبی رازینه

شعر افغانستان

شعر سپید

وحید بکتاش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی