کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

خوانش‌گر: حجت نادری «هوشنگ»

 

 I'm waking up to ash and dust

 I wipe my brow and I sweat my rust

 I'm breathing in the chemicals

 

رادیواکتیو با بیداری آغاز می‌شود، بیدار شدن از خوابی که لایه‌های خاکستر و غبار به ضخامت و عمیق بودنش افزوده است. بیدار شدن و برخاستن از تمدن سوخته و از دست‌رفته‌ای که ممکن است زیاده‌رویِ تلاش انسان در زنده‌ماندن باعثش شده باشد. این باز مانده‌ برمی‌خیزد و پیشانی‌اش را پاک می‌کند و با زدودن زنگ‌ها از اشیا و جاهای باقی‌مانده،‌ نشان می‌دهد که هنوز می‌تواند دنیای جدیدی بسازد، با آنکه ریه‌هایش از مواد شیمیایی پر شده است؛ به امیدی که ته دلش مانده می‌چسپد و رو به جلو حرکت می‌کند.

 

 I'm breaking in, shaping up then

 Checking out on the prison bus

 This is it, the apocalypse

 

 

 

او می‌شکند و دوباره می‌سازد. از اتوبوس زندان که همیشه در مسیر تکراری در حرکت است به باخته‌ها و ساخته‌های خود می‌نگرد. زندانی که ممکن است درون خودش باشد که همواره در حال دگرگون شدن است. زندانی که ممکن است گذشته و حالش باشد، گذشته و حالی که تکرار می‌شود و راهی به آینده نمی‌یابد. در نتیجه به قیامتی دست می‌یابد که در وجود خودش اتفاق افتاده است؛ قیامتی که خراب می‌کند و از نو می‌سازد و راه را به سمت تولد دوباره کج می‌کند.

 

 

 I'm waking up, I feel it in my bones

 Enough to make my system blow

 Welcome to the new age, to the new age

 Welcome to the new age, to the new age

 

Whoa-oh, whoa

 I'm radioactive, radioactive

 Whoa-oh, whoa

 I'm radioactive, radioactive

 

او برمی‌خیزد، این را در استخوان‌هایش احساس می‌کند؛ احساسی که توانایی از بین بردن سیستم‌های بدنش را دارد. احساسی که گذشته‌ی تکراری و ناخوشایند‌ش را منفجر می‌کند. او وارد عصر جدیدی می‌شود که پر از تحول و هنجار شکنی‌ست، به مخاطبانش خوش‌آمد می‌گوید و از آن‌ها استقبال می‌کند. او رادیواکتیو است و تمام فراز و نشیب‌های درونی‌اش را به خودش بدهکار است.

 

 I raise my flags, don my clothes

 It's a revolution, I suppose

 We're painted red to fit right in

 

پرچمش را بالا می‌برد و لباس‌ به تن می‌کند. حس یک انقلاب در درونش زنده می‌شود؛ انقلابی سرخ، انقلابی که خیلی منظم و برنامه‌ریزی شده به سوی بی‌نظم کردن و دگرگون کردن دنیا می‌رود. حالا تنها نیست و با جمع زیادی از پیروانش وارد مبارزه با اطرافش می‌شود.

 

 

 All systems go, the sun hasn't died

 Deep in my bones, straight from inside

 

آن‌ها امیدوارند به سیستم‌های که ابداع کرده اند، به خورشیدی که در رگ‌های‌شان می‌تابد. و این امید را به شنوندگان شان منتقل می‌کنند. رادیواکتیو مبارزه‌ای‌ست به سبک خودش، فریادی که از مدرنیته برمی‌خیزد، صدایی که شنونده را به ادامه دادن دل‌گرم می‌کند. بی‌آنکه نقد مستقیمی از زندگی ماشینی و شیمیایی داشته باشد و از پیامدهای آن هشدار بدهد، از بازمانده‌هایی حرف می‌زند که ادامه‌ی نسل انسان هستند؛ انسان‌هایی با دید نو، پخته‌تر و خطر دیده‌تر از قبل، انسان‌هایی که می‌خواهند از صفر شروع کنند و شاهد پایان خوبی باشند.

 

#ایمجین_دراگنز با (نایت‌ویژن) شروع کرد، آلبومی که خوب درخشید و روزها و هفته‌های زیادی در صدر جدول‌ نهادهایی که از موسیقی و دغدغه‌ها

ی موسیقی می‌دانستند و می‌گفتند؛ ماند. هفت میلیون نسخه فروخته شد و جایزه‌ی بهترین اجرای راک را بدست آورد.

 

  • کانون ادبی رازینه

حجت نادری

خوانش متن آهنگ

موسیقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی