مثل جنونی در رگانم رشد خواهد کرد
در بند بند استخوانم رشد خواهد کرد
غمگینترین شعری که تا حالا نوشتم را
میکارمش، تا آسمانم رشد خواهد کرد
نگذار چیزی از شکوهش کم شود، لطفن
چیزی بگو با تو زبانم رشد خواهد کرد
از موی تو انگشتهایم قصه میبافند
“بازیگران داستانم رشد خواهد کرد”
یاد تو چاقویی که در سینه فرو رفته
نامت گلی که از دهانم رشد خواهد کرد
کابوس تو در خواب هایم راه خواهد رفت
تبخال واری بر لبانم رشد خواهد کرد
دنیا همیشه عرصهی تکرار آدمها است
تاریخ؛ آنسوی جهانم رشد خواهد کرد
زیباییات را دخترانت ارث خواهد برد
تنهاییام در کودکانم رشد خواهد کرد
محب علی
شعر معاصر افغانستان