کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه

شعر معاصر افغانستان

کانون ادبی رازینه
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

۴۱ مطلب در ژانویه ۲۰۲۵ ثبت شده است

۰۵
ژانویه

آیینه‌

مرگ را در صورتم

انتشار می‌دهد

به نبودنت نگاه می‌کنم

تا فراموش شوم

 

در مسیر خنده‌هایم

گلوله‌های زیادی شلیک شده است

زنی شده‌ام

که در رویای رقصیدنش

پیر خواهد شد

 

دنیای خود را جمع می‌کنم

از بین دود و باروت‌ها

می‌کوبمش به دیوار

تو خرد نمی‌شوی

 

هزار تکه شروعم را

اگر در کف دست‌هایت بکارم

مشت می‌شوی

کوبنده‌تر از پیش‌

 

آب‌هایی که تا بند پایت است

از خونم بالا خواهد آمد

آیینه جان!

بشمار نبض ساعتی‌ام را

که بعد از انفجار

صورتم فراموش خواهد شد

روحینا رویش

  • کانون ادبی رازینه